سعیدفتحی سرپرست یزدفردا-طبس/باید واقعه طبس را بار دیگر مرور کنند و ضروری است متوجه این نکته باشند که آمریکایی ها اساساً از ابتدا، به دنبال مذاکره و تعامل نبوده اند و اگر حادثه طبس رخ نمی داد مشخص نبود که چه حوادثی برای انقلاب پیش میآمد.
انقلاب اسلامی ایران از ابتدای شکل گیری تاکنون، همواره با تهدیدات بسیار جدی نظام سلطه جهانی روبه رو بوده و با اتکا به ایمان الهی و پشتوانه عظیم مردمی توانسته است ضمن کنار زدن این موانع، در مسیر تکامل و تحقق اهداف متعالی خویش گام بردارد.
حادثه ای که همواره تجربه تلخی برای آمریکا و چراغی فروزان برای مردم ایران در اعتقاد به حقانیت نظام اسلامی و ایستادگی در مقابل توطئه های دشمنان بوده است.
توطئه های آمریکا در راستای به شکست کشاندن انقلاب مردم ایران و از سوی دیگر ورود شاه به آمریکا، با اجازه کارتر رئیس جمهور ایالات متحده، فصل جدیدی را در روابط ایران و آمریکا به وجود آورد که موجب افزایش بی اعتمادی و نفرت شدید مردم ایران از آمریکا شد.
در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ (۱۳ آبان ۱۳۵۸) تقریباً دو هفته پس از ورود شاه به آمریکا و سه روز پس از دیدار بازرگان با برژینسکی در الجزایر، گروهی از دانشجویان دانشگاه های ایران، به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و ۵۳ دیپلمات (بخوانید جاسوس) آمریکایی را به گروگان گرفتند.
این عمل از طرف حضرت امام مورد تأیید قرار گرفت و ایشان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول نامیدند.
تصرف سفارت آمریکا و متعاقب آن اجرای عملیات مفتضحانه «چنگال عقاب» (واقعه طبس) در شامگاه۴ اردیبهشت ۵۸، پیامدهای ناگواری را برای آمریکا به دنبال داشت که عبارت بودند از:
۱- شکسته شدن ابهت و حیثیت پوشالی آمریکا در سطح جهان و به ویژه منطقهظ
۲- افشا شدن دخالت پنهان و آشکار آمریکا، در حمایت از رژیم طاغوت
۳- افشا شدن توطئه های گوناگون آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی
۴- رسوایی عناصر وابسته به غرب و گروهک های ضدانقلاب و در نتیجه شکست دولت موقت و احزاب و گروه های وابسته به استکبار
۵- به نمایش درآمدن قدرت و عزت مردم شجاع ایران در صحنه جهانی
۶- زیر سوال رفتن ادعای رهبری جهانی آمریکا و آشنایی ملت های مظلوم جهان با چهره کریه این کشور و جرأت پیدا کردن مستضعفان جهان برای قیام علیه منافع آمریکا در سطح جهانی
۷- فروپاشی اساس همکاری های استراتژیک ایران و ایالات متحده در پی اشغال سفارت آمریکا و تجاوز به خاک ایران.
آنچه که عموماً درباره واقعه طبس گفته شده و می شود ؛طرح موضوع نجات جاسوسان آمریکایی است که تحت پوشش دیپلمات در سفارت این کشور در تهران فعالیت می کردند اما نکته ای که کمتر بدان اشاره شده، تصریح کارشناسان نظامی و سیاسی به اهداف پشت پرده این اقدام بوده است.
برخی کارشناسان از تمهیدات صورت گرفته در ناو «نیمیتس» و تحرکات سنگین در پایگاههای برخی کشورهای همسایه، به این نتیجه رسیدهاند که قرار بود این عملیات، بعد از بیرون بردن گروگانها ادامه پیدا کند و با بمباران همه جانبه و گسترده نقاطی از ایران و همراهی بخشی از نیروها در داخل کشور، به یک کودتا و براندازی تمامعیار تبدیل شود.
در واقع آمریکا قصد داشت تا تحت پوشش نجات گروگان ها و با استفاده از نیروی کماندویی و عناصر ضدانقلابی در داخل کشور، به سفارتخانه، وزارت امور خارجه و سپس به مراکز حساس دولتی کشور، به ویژه محل سکونت امام حمله کند تا با سقوط این مراکز، جهت گیری براندازی را عملی کند.
واقعه طبس، فارغ از پیامدهای بسیار منفی آن برای دولت آمریکا، نشان از نگرش و رویکرد این کشور برای تعامل با ایران دارد.
تمام کسانی که معتقدند می توان با آمریکا مذاکره و مصالحه کرد و به تفاهم رسید باید واقعه طبس را بار دیگر مرور کنند و ضروری است متوجه این نکته باشند که آمریکایی ها اساساً از ابتدا، به دنبال مذاکره و تعامل نبوده اند و اگر حادثه طبس رخ نمی داد مشخص نبود که چه حوادثی برای انقلاب پیش میآمد.
نگرش اصیل و بکر آمریکایی به انقلاب اسلامی را باید در طراحی عملیات «چنگال عقاب» جستجو کرد.
نظام سلطه به سرکردگی آمریکا امروز بسیار زخم خوردهتر و خشمگینتر از سال ۵۸ است.
در آن سالها انقلاب اسلامی ایران، نظام نوپا و نو رسته ای بود که منافع نامشروع آمریکا را تنها در خاک خودش تهدید می کرد.
ایران امروز اما به حدی از اقتدار در جهان و منطقه رسیده و به درجهای از قدرت نائل آمده است که منافع نامشروع ایالات متحده را در غرب آسیا تهدید می کند.
پیشرفتهای نظامی،علمی و هستهای ایران ابزار جنگ نرم کشورمان در نبرد با شیطان بزرگ است.
به همین دلیل روشن، کینه و نفرت آمریکا بیش از هر زمان دیگری است.
اگر اقتدار بازدارنده نظامی ما به این سطح نرسیده بود، امروز شاهد دهها حمله مشابه آنچه که در طبس رخ می بودیم.
امروز این اتفاق رخ نمی دهد و تنها صحبت از گزینههای نظامی روی میز می شود اما جرأت عملی کردن آن را ندارند، زیرا دلیل آن، توان بازدارندگی نظامی است که به لطف خدا و همت مدافعان این مرز و بوم ایجاد شده است.
اگر شنها روزی به امر خداوند مامور شدند تا ضامن امنیت این کشور باشند، امروز فرزندان ایران اسلامی با ایمان خود اجازه نخواهند داد پای حتی یک آمریکایی به مرزهای مقدس این کشور باز شود.
این شکست، آن قدر عظیم بود که گویی نیروهای شیطانی نیز به یاری و مساعدت نیروی ماورای طبیعت در این واقعه اعتقاد داشتند؛ به طوری که وقتی از «هارولد بروان»، وزیر دفاع وقت آمریکا چگونگی این شکست را پرسیدند، چنین پاسخ داد: «آیت الله خمینی در بالکن مقر سکونت خود حضور یافت و با هر حرکت دست او، یک هواپیما به زمین افتاد».
پیام مهمی که در بازخوانی ناکامی توطئه های گوناگون دشمنان – که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون بر علیه انقلاب اسلامی داشتهاند وجود دارد، این است: مادامی که مسئولان نظام اسلامی و مردم، در مسیر آموزههای حیات بخش الهی گام بردارند، امدادهای غیبی همواره پشت و پناه انقلاب و جمهوری اسلامی خواهد بود؛ همان گونه که به گفته امام، آن دانه های شن، مأمور خداوند بودند.
امدادهای غیبی الهی، با خنثی کردن توطئه آمریکا، بقا و استمرار انقلاب اسلامی را تضمین کردند.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 21,دسامبر,2024